آتش بازی ترکیه در شمال عراق
دکتر صالح نیکبخت
(وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر کرد)
مطابق مواد فصل ششم و هفتم منشور ملل متحد اختلافات بین کشورهای عضو سازمان ملل متحد فقط باید از راههای مسالمتآمیز پیشبینی شده در ماده 32 این منشور حل و فصل شود. به عنوان یک اقدام استثنایی مواد 42 و 43 این منشور اجازه داده است تنها در دو حالت:
1- تهدید و برهم زدن صلح جهانی 2- دفاع مشروع در مقابل تجاوز کشوری به کشور دیگر، با تشخیص شورای امنیت، این سازمان میتواند به وسیله قوای مسلح اعضا، عملیاتی که برای نگهداری یا برقراری صلح و امنیت و رفع تجاوز لازم است به صورت فردی یا جمعی انجام دهد.
با این حال عدهای نهچندان اندک از دولتمردان کشورهای خاورمیانه التزامی به رعایت این منشور جهانی ندارند و خاک کشورهای همسایه خویش را حیاط خلوت خود میانگارند.هرازچندگاهی بدون هرگونه تهدید صلح یا تجاوز، قدرت نظامی کشور خود را وزن میکنند و از زمین و هوا یا دریا، خاک کشورهای همسایه را عرصه تاخت و تاز خویش قرار میدهند.
تجاوزهای متعدد اسرائیل به خاک کشورهای همسایه و اشغال سرزمینهای آنان، حضور نظامی چند ساله سوریه در لبنان و یورش نظامی صدام به خاک ایران و کویت از خاطره تاریخی مردم این منطقه پاک نمیشود.
البته در دیگر نقاط جهان هم نظیر این حوادث اتفاق میافتد. در این میان اشغال نظامی بخش شمالی قبرس توسط ترکیه در 33 سال گذشته که نتیجه آن عقبافتادگی وحشتناک این بخش از خاک قبرس نسبت به نیمه جنوبی آن است و نیز یورشهای هر ساله و یا هر چند ماهه این کشور به خاک کشور همسایه جنوبی داستان تلخی است که از بس تکرار شده به صورت عادی درآمده و جای خود را به عنوان مسالهای که خلاف همه اصول و موازین بینالمللی و انسانی است از دست میدهد.
داستان از آنجا آغاز میشود که در کشورهای مهاجم همواره دو دولت به موازات هم وجود دارد. یکی دولت رسمی و ظاهری است که امور جاری و روزمره را انجام میدهد و در آن ساختار اصل تفکیک قوا رعایت شده است. چنین نمایش داده میشود که انتخابات به صورت آزاد برگزار شده و نمایندگان منتخب مردم اعضای دولت را به عنوان کارگزاران قوه مجریه انتخاب میکنند و به آنان رای اعتماد میدهند و یا استیضاح میکنند.
قوه قضائیه هم از فرط مستقل بودن(!) و اصل عدم مداخله در امور قوای دیگر چشم و گوش خود را بر هر گفتار و کردار ناروا و مخالف عدالت و آزادی میبندد. تنها اگر در قوه مجریه بین مقامات تعارض منافع حاصل آید یک مقام اداری درجه چندم از باند ضعیفتر با بوق و کرنا تحتتعقیب قرار میگیرد که وانمود شود قوه قضائیه مستقل و مسوول تحق و اجرای عدالت است!اما در کنار این دولت، دولت دیگری در این کشورها حکومت میکند که نه دولت سایه است که احزاب مخالف رقبای خود در قدرت را به آن متهم میکنند و نه به طور کامل جدا از دولت رسمی است.
در ترکیه، در کنار دولت رسمی منتخب پارلمان،ارتش هم به نوعی دولتی دیگر است که هم نقش ناظر بر فعالیت دولت رسمی برای جلوگیری از انحراف از اصول کمالیسم (نظریات کمال آتاتورک) را انجام میدهد و و هم در صورت لزوم و مستقیم به صورت کودتا یا اعمال فشار بر دولت رسمی آن را مجبور به کنارهگیری از قدرت و یا عقبنشینی میکند.
تاریخ هفتاد و چند ساله جمهوری ترکیه مشحون از این اقدامات ارتش است. به همین جهت بهرغم هشدارهای پی درپی اتحادیه اروپا مبنی بر عدم مداخله ارتش ترکیه در امور سیاسی و تهدید اتحادیه اروپا بر قطع مذاکرات الحاق ترکیه به این اتحادیه و باز هم بهرغم تذکر و هشدارهای آمریکا به عنوان نزدیکترین متحد ارتش ترکیه و تهدید نوریالمالکی به عدم سکوت در مقابل تجاوز ارتش ترکیه به داخل اقلیم کردستان عراق، نظامیان ترکیه راهی را که از چند ماه پیش در تدارک آن بودند در پیش گرفتند و از زمین و هوا بخشی از سرزمین همسایه جنوبی خود را مورد تعرض نظامی قرار دادند.
گرچه بهانه ارتش ترکیه و ژنرالهای این کشور نفوذ عوامل حزب P. K. K از خاک عراق به داخل این کشور است، معهذا خود آنان بهتر از هر کسی میدانند که حمله چریکهای کرد بیش از آنکه در مرزها باشد از اعماق خاک این کشور است و این امر از چیزی جز تبعیض دولتمردان ترک نسبت به اقلیت 25 تا 30 میلیون نفر کرد این کشور که زمانی جرات بیان هویت خود را هم نداشتند، ناشی نمیشود.
لبه کلاه ژنرالهای ارتش آن قدر بلند و فروافتاده است که آنان را از دیدن واقعیتهای خارج از پادگانها بازمیدارد. آنان نمیتوانند ببینند که جامعه ترکیه چونان رنگینکمانی است که هیچیک از رنگهای هفتگانه آن در استانهای کردنشین این کشور قرار ندارد و تمامی مناطق شرق و جنوب شرقی این کشور تنها هالهای خاکستری اطراف این رنگینکمان است.
البته این ضعف دیدار و پندار از آنجا ناشی میشود که ارتش و نظامیان نه تنها در ترکیه بلکه در تمام جوامع غیردموکراتیک خود را نه به عنوان حافظ ملک و ملت، بلکه به عنوان حافظ مقام و قدرت برای خود مقامی والاتر از قوای سهگانه قائل هستند و این ارتش نمیتواند خود را در کادری بسته و در چارچوب قوانین و مقررات حبس نماید.
ارتش ترکیه هم اقتدار خود را در تداوم جنگ داخلی میبیند زیرا ادامه جنگ همواره برای نظامیان منافع مادی دارد و هم نقش آنان را به عنوان گرانیگاه قدرت حکام تثبیت مینماید. نظامیان از ادامه جنگ داخلی به عنوان تکیهگاهی برای افزایش نفوذ و قدرت خود در دستگاه سیاسی استفاده میکنند.
تدارک و تمهید نیازهای جنگی هم موضوعی نیست که جنگسالاران از منافع مادی آن بهره نبرند. مضافا نظامیان از منافعی که موجب به وجود آمدن قشری از سرمایهداران که میتوان آنها را «بورژوازی جنگ نامید» بیبهره نیستند. همچنانکه در ادامه جنگ و ناآرامی در مناطق شرق و جنوبشرقی ترکیه کانال انتقال مواد مخدر از افغانستان و ایران بیخطرتر از دوران آرامش کشور و اهتمام ژنرالها به کشف و مبارزه با این کاروانهاست.
تنها در شرایط تداوم جنگ داخلی است که جنگسالاران میتوانند با بخشی از مردم ترکیه که در این معامله کثیف فعالیت میکنند، شریک شوند.وانگهی این تمام ماجرا نیست. در پشت پرده این نمایش پردههای دیگری نیز وجود دارد. حزب اسلامی عدالت و توسعه A. K. P به رهبری رجب طیب اردوغان و عبدالله گل حدود چهار سال است به بالاترین اکثریت پارلمانی در ترکیه حکومت میکند.
این دولت در پایان دوره ریاستجمهوری آقای نجدتسزر به صرافت افتاد که آخرین پایگاه قدرت برای کنترل نظامیان را تصرف کند ولی با ابطال دور اول انتخابات ریاستجمهوری در پارلمان توسط دادگاه قانون اساسی و وتوی دومین اقدام مجبور شد برای به دست آوردن بیش از دوسوم از تعداد نمایندگان مجلس تن به انتخابات زودهنگام بدهد.
در این صورت A. K. P تمام ارگانهای قدرت را قبضه میکند و انتخاب عبدالله گل کاندیدای حزب عدالت و توسعه به عنوان ریاستجمهوری قطعی میشود. در این صورت طرح اصلاح ماده 35 قانون اساسی ترکیه که مربوط به وظایف نیروهای مسلح ترکیه در داخل است روی میز نمایندگان این حزب که تاکنون چند بار مستقیم و یا غیرمستقیم با ارتش در چالش افتاده است، قرار خواهد گرفت.
موضوعی که به گفته دو شخصیت سیاسی اسبق ترک (سلیمان دمیرل و بلند اجویت) ضروری است ولی به زمان نیاز دارد. اکنون حزب عدالت میخواهد به پشتوانه اکثریت قاطع پارلمانی هم رئیسجمهوری انتخاب کند که چنین قانونی را وتو نکند و هم با یک اقدام دموکراتیک و جلب حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا مانع از آن شوند که ارتش با کودتا و یا فشار نظامی از تغییر ماده فوقالذکر و یا تصویب قوانین محدودکننده ارتش جلوگیری کند.
به همین علت ارتش جهت مقابله با این طرح مستقلا و بدون جلبنظر موافق اردوغان و دولت او و بهرغم مخالفت اتحادیه اروپا و آمریکا با مداخله نظامی در خاک عراق بار دیگر در پایگاههای نظامی سیلوپی در جنوب کشور پیاده شده و عازم خاک عراق میشود.
زیرا نظامیان به خوبی دریافتهاند بزرگترین پایگاه حزب عدالت و توسعه در 13 استان مناطق کردنشین است و جنگ 25 ساله ارتش با چریکهای P.K.K نشان داده است، تشدید جنگ در کردستان ترکیه نارضایتی مردم از دولتمردان حاکم در دولتهای رسمی را به دنبال میآورد و دیگر اردوغان نه میتواند همچون سال 2005 در دیاربکر قول حل مساله کردستان را بدهد و نه میتواند رای خانواده همسر کرد و میلیونها نفر رایدهنده کرد را با خود همراه سازد و به اکثریتی که او خواب آن را برای اصلاح قانون اساسی و کاهش نقش ارتش و انتخاب همرزمش عبدالله گل برای ریاستجمهوری، دیده است برسد و این یعنی جنگ و ویرانی با ملتی به خاطر رقابتهای درونی اما تا کی؟ یاشار کمال نویسنده کردتبار ترکیه در مورد سرکوب کردها میگوید: «اگر دولت ترک بتواند همه دریاها را بخشکاند نمیتواند همه ماهیها را بگیرد!»
سلام
آقای تمدن می توانم از شما بخواهم حداقل یک لت آجر٬ که موید حیات ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال گذشته در منطقه ی موسوم به کردستان را به ما معرفی کینی؟! البته منظورم کانو کردستان( سنندج بانه مریوان وسلیمانیه) در غیر این صورت ادعا خواهم کرد در ۱۵۰ تا دویست سال گذشته کلمه ی کورد وقوم کورد تعریف نشده! فرهنگها واقوام مستقلی که امروز دنیای کفر ومسیحیت وعواملش به آن هویت واحد وکزایی کورد را می دهد وجود نداشته است! این اقوام هم نژادهای همان تورکها عثمانی هستند ولی به علت تحریک از سو غرب در منطقه نفاق آفرینی م کنند۱ وگرنه ما با هم برادر وهمسایه وهم نژادیم.عوامل تروریست افرادی جاه طلب مقام پرست ناهنجار٬ مامور وسرباز تحریکند! ولا غیر
در هر حال موفق باشید به امید اتحاد مسلمین علیه دنیای کفر
منتظر جوابم
سلام جناب موسوی!
نمیدونم چطوری باید به سوالی که هویت آدم رو زیر سوال میبره جواب داد.مخصوصا اگه سوال کننده یه آدم ناسیونالیست متعصب و یه مذهبی دگم باشه که دنیاش فقط دو رنگ سیاه و سفیده و به اشتباه بهش فهموندن که کفر در مقابل اسلام قرار میگیره در حالی که کفر نه درمقابل اسلام بلکه در مقابل ایمان قرار میگیرد و باز هم به اشتباه بهش فهموندن که ترک ها مرکز دنیا هستند و مغزش پر از مهملاتی به اسم تئوری توطئه است.
دوست عزیز!
من یک انسان کرد هستم و به کرد بودنم هم بسیار افتخار میکنم.
ما یه تاریخ چند هزار ساله داریم البته با استناد به کتاب ها و تحقیقات آکادمیک.
اگه خواستی ID تو برام بفرست تا چند مطلب رو که موید این موضوع است رو برات بفرستم البته اگه روحی برای دربرگرفتن فهم این موضوع داشته باشی!
ضمنا کردها با ترک ها هم نژاد نیستند باز هم به تایید تاریخ. البته نه اینکه ما با این هم نژاد بودن مشکلی داشته باشیم ولی ما باستناد تاریخ هم نژاد نیستیم٬ اگرچه ملت کرد برادر ملت ترک بوده٬ هست و خواهد بود اگر امثال شما بگذارند.
ضمنا اگه قرار باشه کسی عامل تروریست باشه آدمایی با ذهنیت شما هستند.
و جاه طلب هم شما هستید که چشم به سرزمین همسایه گانتان دارید٬ دور آذربایجانیزه کردن قروه و بیجار را خط بکشید که آب در هاون کوبیدنی بیش نیست.
بگذارید این وطن دوباره وطن شود.
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویاپروران در رویای
خویشداشتهاند.
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بیاعتنایی نشان دهند نه
ستمگران اسبابچینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
این وطن هرگز برای من وطن نبود.
آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را
با تاج ِ گل ِ ساختهگی ِ وطنپرستی نمیآرایند.
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زندهگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق میکنیم.
(مارگوت بیکل٬ ترجمه احمدشاملو)
موفق باشید در مبارزه با دنیای کفر!!!!!!!!