ژیار

ژیار در زبان کردی یعنی تمدن

ژیار

ژیار در زبان کردی یعنی تمدن

بیانیه روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت در اعتراض به...

منبع خبر:خبرنامه ی امیر کبیر 12/15/2007

   دانشگاه دو سال سخت را گذراند. روزهایی سراسر هجمه و فشار. هر روز این اخبار تعلیق و توقیف، احضار و بازداشت بود که منتشر میشد.سیاتگذاران کمر همت بسته بودند تا هرآنکس که مستقل عمل میکند و دیگر گونه میاندیشد را حذف کنند. انقلاب فرهنگی دیگری آغاز شده بود. اینبار بی صداتر اما فراگیرتر که دایره خودی ها بسیار بسته بود. هر آنچه در انقلاب فرهنگی اول امکان اجرا نداشت یا مجال عمل نیافت باید اعمال میشد. دهها دانشجوی محروم از تحصیل، صدها دانشجوی تعلیقی و بی شمار نشریه توقیفی نتیجه این سیاستها بود.
اما یک چیز همه رشته ها را پنبه کرد؛ دانشجویان در کنار هم ایستاده بودند. اختلاف عقیده عامل تفرقه نمیشد.تنها یک شعار بر همه اولویت داشت و آن دفاع از “حق حضور برای تمامی دانشجویان با هر گرایشی و حق فعالیت با هر اندیشه ای” بود. و همین جا بود که همه دست در دست هم میگذاشتند و در برابر سیل آزادی ستیزان می ایستادند تا “آخرین سنگر آزادی” فتح نشود، که نشد.
۱۶ آذر امسال را در شرایطی پشت سر گذاشتیم که وحدت و همدلی دانشجویان بیش از هر زمان دیگری نمایان بود. بعد از دو سال فشار، حضور بیش از ۲۰۰۰ دانشجو در مقابل دانشکده فنی نشان از استقامت دانشگاه بود و سیاستهای نقش بر آب شده. عجبا که حاکمان درس نمیگیرند، دستهای گره را میبینند و همچنان بر طبل تفرقه میکوبند.
۱۰ روز از بازداشت دانشجویای چپ؛ سعید حبیبی، بهروز کریمی زاده، مهدی گراییلو و نزدیک به ۳۰ دانشجوی دیگر میگذرد. همچنان از حق تماس با خانواده و وکلایشان محرومند. دفتر تحکیم وحدت با وجود اختلاف نظر جدی دفاع از این دوستان را وظیفه خود میداند و دانشگاه را خانه ای امن برای آنها میخواهد و از تمامی فعالین سیاسی و مدنی و نهادهای حقوق بشری میخواهد در دفاع از حقوق شهروندی ایشان اهمال نکنند که سکوت جز فراهم کردن زمینه سرکوب توجیه دیگری نخواهد داشت.
در تجمع ۱۸ آذر ، حضور دانشجویان کرد چشمگیر بود. ایشان که همواره از بدیهی ترین حقوق شهروندی محرومند اینبار آمدند تا هم مطالبات خود را فریاد کنند و هم حساب خود را از تجزیه طلبان جدا کنند. اما افسوس که باز قربانی نگاه امنیتی شدند. فرشاد دوستی پور، سهراب کریمی، جواد علیزاده و محمد صالح ایومن که در تجمع سخنرانی کرده بودند و هیچ نگفته بودند جز تأکید بر ایرانی بودنشان و اصرار بر پیگیری حقوق از دست رفته اشان. ما ضمن تأیید مواضع اعلام شده ایشان که خواهان ایرانی برای همه ایرانیان بودند خواستار آزادی هرچه سریعتر آنانیم.
به دنبال برگزاری تجمعات سراسری در دانشگاههای کشور موجی ار بازداشتها و احضار ها و تهدیدها نیز آغاز شده است. در هفته گذشته دهها دانشجو در شهرهای مختلف مورد بازداشتهای چند ساعته قرار گرفته و ساعتها تحت بازجویی نهادهای امنیتی قرار گرفته اند. میلاد عزیزی دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از روز ۱۸ آذر تا کنون همچنان در بازداشت به سر می برد. تجربه نشان داده برخوردهایی از این دست خللی در حرکت جنبش دانشجویی نخواهد گذاشت.
در پایان با سپاس از تمامی دانشجویانی که ما را در برگزاری با شکوه یادبود ۱۶ آذر همراهی کردند، خواستار آزادی هرچه سریعتر دانشجویان بازداشت شده و توقف روند احضار ها و تهدید ها هستیم. و پیگیری وضعیت تمامی دانشجویان بازداشتی و دفاع از آنان را وظیفه خود میدانیم.
روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت
۲۱ آذرماه ۱۳۸۶

رویا

رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم. خدا پرسید: پس تو می خواهی با من گفتگو کنی
من در پاسخش گفتم اگر وقت دارید. خدا خندید : وقت من بی نهایت است...
در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم: چه چیز شما را سخت متعجب می سازد؟
خدا پاسخ داد: کودکی شان
اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند عجله دارند که بزرگ شوند
و بعد دوباره پس مدتها آرزو می کنند که کودک باشند
... اینکه آنها سلامتی شان را از دست می دهند تا پول به دست آورند
و بعد پولشان را ازدست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست آورند
اینکه با اظطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند
و بنابر این نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده
اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که هرگز نمی میرند
و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند
دستهای خدا دستانم را گرفت و برای مدتی سکوت کردیم
و من دوباره پرسیدم: به عنوان یک پدر می خواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند؟
او گفت: بیاموزند که آنها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد
همه کاری که آنها می توانند بکنن این است که
اجازه دهندکه خودشان دوست داشته باشند
بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند
بیاموزند که تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمهای عمیقی بر قلب آنان که دوستشان می داریم
ایجاد کنیم اما سالها طول می کشد تا آن زخم ها التیام بخشیم
بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد
کسی است که به کمترین ها نیاز دارد
بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند
فقط نمی دانند که احساسشان را چگونه بیان کنند
بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند
و آن را متفاوت ببینند
بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند
بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند
من با خضوع گفتم:

آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خدا لبخند زد و گفت:
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم
همیشه...

از مرگ ...

هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگرچه دستان‌اش از ابتذال شکننده‌تر بود.
هراس ِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینی‌ست

که مزد ِ گورکن

 

 

از بهای ِ آزادی‌ی ِ آدمی

 

 

افزون باشد.


[]


جُستن
یافتن
و آن‌گاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن ِ خویش
باروئی پی‌افکندن ــ


اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش‌تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.

احمدشاملو- دی ۱۳۴۱